ارتفاع پست

اینجا ارتفاع پست، با وضو وارد شوید...

ارتفاع پست

اینجا ارتفاع پست، با وضو وارد شوید...

وبــسایـت ارتفاع پـــست...
ارتفاع پست

موسای مایی و عصای دیگرانی
یعنی شما آقای از ما بهترانی
از تو فقط چوپانیت را درک کردیم
پس حقمان است اینکه ما را می چرانی
دور از من و این گله های کوچ کرده
این جمعه هم،پیش خدا خوش بگذرانی

دیدگاه های شما

۸ مطلب با موضوع «غزل احتمالی» ثبت شده است

۲۰ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۵۲

بغض گلو گیر

کسی مسیر خدا را به من نشان بدهد

دل سیاه مرا دست آسمان بدهد

درون پیله ی سردرگمی اسیرم!آه

کسی برای پریدن به من توان بدهد

به دشت خیره شدم تا که مگر که قاصدکی

نشانه ای به من از یار ممهربان بدهد

و کاش رنگ غزل های ناسروده ی من

بهار شعر مرا شور ناگهان بدهد

هزار بیت به وصفش قصیده می خوانم

اگر که بغض گلوگیر من امان بدهد

من از حکایت آشفتگی پرم امّا

کجاست او که مرا جرأت بیان بدهد؟

همیشه منتظرم تا عزیز خوش خبری

خبر ز امن او دوان دوان بدهد

چه سرد مرده ام اینجا،کجاست دستی که

به بند بند وجودم دوباره جان بدهد؟

سیدمحمد بابامیری_قم

امیرعلی طلبه
۲۰ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۵۰

تأخیر

رفیق حادثه هایی به رنگ تقدیری

اسیر ثانیه هایی شبیه زنجیری

در این رسانه ی دنیا میان برکفها

رسیده سن حضورت به سن نوح امّا

شمار مردم کشتی نکرده تغییری

هزار جمعهی بی گذشته از عمرم

هزار سال پیاپی دچار  تأخیری

شبیه کودک زاری شدم که در بازار

تو دست گمشده ها را مگر نمی گیری؟

کاظم بهمنی
امیرعلی طلبه

ای التماس و خواهش بالا دوازده

ظهر اذان عقربه ما دوازده

من حقم است هشت گرفتم چرا که من

یک جمله هم نساخته ام با  دوازده

با چند نمره باشد اگر رد نمی شوی

یک،دو،سه...هفت،هشت_نَه آقا  دوازده

بی تو تمام اهل قیامت رفوزه اند

ای نمره قبولی دنیا دوازده

ثانیه های کند توسل می آورند

یا ((صاحب الزمان خدا))یا ((دوازده))

هالا که ساعت تو و چشم خدا یکی است

آقا چقدر مانده زمان تا  دوازده

امروز اگر نشد ولی یک روز می شود

ساعت به وقت شرعی زهرا  دوازده

علی اکبر لطیفیان

امیرعلی طلبه

چه خبر گشته که این گونه پریشان شده اید؟
علت نصب بنر بر سر میدان شده اید؟
نکند پُست و مقامی به خطر افتاده؟
که چنین مضطرب و زار و هراسان شده اید؟
قصه منفعت و سود و زیان را بلدیم
پشت “تکلیف گرایی” است که پنهان شده اید!
چقدر “جبهه” و “خط” و جریان”، بَه بَه بَه!
«
اَجرتان با شهدا» رهرو آنان شده اید؟!؟
عده ای مردِ عمل، مردِ شجاعت، غیرت
جمع دیگر چقدر خوب “سخنران” شده اید!
اَین عمّار؟که گفتند، کجا کِز کردید؟
نکند وسوسه ی “نیزه و قرآن” شده اید؟
«
بین یک جمع خصوصی» – خبر آورد کلاغ-
هم نظر با لیدر “مکتب ایران” شده اید!
مزه خدمت سی ساله اتان نوش شده
خسته هستید، چرا معرکه گردان شده اید؟
بگذارید بگویم، به دلم می ماند!
وقت “رای” است “هوادار” جوانان شده اید
دو سه ماهی است که هم صحبت با “اقشارید
چقدر مردمی و فکر ضعیفان شده اید
عده ای ساکن تهران، بقیه در مرکز
حیف شد دور ز مجموع “مدیران” شده اید!
خواب دیدم سر پرونده دوران کذا
حکم کردند و شما راهی زندان شده اید
خرج از کیسه ی مولا و ولی کردنتان
ثابتم کرده که هم حزبی شیطان شده اید!
شکر حق را بنمائید که با این اوضاع
مورد مرحمت مردم ایران شده اید
آفرین هم وطنانم، که به تدبیر و حضور
باعث دل خوشی پیر جماران شده اید!

سجاد توکل

امیرعلی طلبه