فیجیل دزدی
از مدرسه راهنمایی که زدیم بیرون، کیف و
کتاب رو انداختیم یه طرف و افتادیم توی باغچه مشدی، سبزی فروش محل. علی آقا که سال
ها شاگردی مشدی رو کرده باشد، دور از چشم مشدی رفت سروقت فیجیل ها و یه دسته از
خاک کشید بیرون و با گوشه شلوارش پاک کرد و نصفش رو داد به من و هر دو نشستیم و
شروع کردیم به خوردن.
توی دیدگاه باغکوه نشسته بودیم. عراقیا
گرای ما رو گرفته بودند و یه ریز آتیش می ریختند.
یه باره گفت: «سعید!»
اولش فکر کردم ترکشی، چیزی بهش خورده
این جوری گفت سعید.
گفت: «یادته قبل از انقلاب، شش سال پیش،
از مدرسه رفتیم باغچه مشدی؟»
گفتم: «آره، آره، چطور مگه؟»
گفت: «همین الان برو همدان، اون پیرمرد
رو پیدا کن و حلالی بخواه یا پول فیجیل ها رو بده»
به هزار و یک بدبختی، مشدی رو پیدا
کردم. پشتش کمانی و نصف شده بود.
قصه ی دزدی از باغچه رو که گفتم خندید و
گفت: «خوشِ حلالتان»!
مروری بر زندگی و شهادت سردار شهید علی چیت سازیان
سردار رشید جبههها،
شهید علی چیت سازیان، فرمانده اطلاعات عملیات لشکر 32 انصار الحسین(علیه السلام) (همدان)،
سال 1341 در خانواده ای مذهبی در شهرستان همدان دیده
به جهان گشود. استقامت و اراده ی قوی از کودکی در چهره ی او آشکار بود. جرأت، تیزهوشی
و توانایی جسمی از خصوصیات بارز وی بود. علاقه ی بسیاری به ورزش های رزمی داشت.
دوران ابتدایی و راهنمایی را در میان فقر خانواده گذراند، درحالی که خود نیز برای
امرار معاش خانواده اش کار می کرد. وارد شدن او به هنرستان مصادف بود با پیروزی
انقلاب که بسان مردم انقلابی در مسیر انقلاب قرارگرفت و با فرهنگ اصیل انقلاب اسلامی
آشنا شد. به هنگام فرمان امام خمینی (رحمة الله علیه) مبنی بر تشکیل
ارتش بیست میلیونی از طریق هنرستان دیباج وارد
بسیج گشته و در پادگان آموزشی قدس همدان مشغول
آموزش شد. هوش و ذکاوت او درکسب فنون نظامی به قدری بود که در مدت کوتاهی به عنوان
مربی نیروهای آموزشی انتخاب شد.
با شروع جنگ تحمیلی و تجاوز دشمن بعثی به خاک مقدس جمهوری اسلامی این شهید بزرگوار
شوق زیادی برای رفتن به مناطق جنگی داشت لذا با تشکیل گردان
انصار الحسین(علیه السلام)مسئولیت آموزش گردان کوهستانی انصارالحسین(علیه
السلام) را به عهده گرفت، سپس به منطقه اعزام شد و به عنوان مسئوول گروهان
به خدمت خود ادامه داد .
در عملیات مسلم بن عقیل با اینکه سن و سالی
نداشت تعداد زیادی از نیروهای بعثی را که به اسارت رزمندگان اسلام در آمده بودند
از داخل خاک عراق به پشت جبهه انتقال داد و شهامت و شجاعت خویش را به اثبات
رسانید. شهید چیت سازیان با تشکیل تیپ انصار الحسین(علیه
السلام)به عنوان مسئوول اطلاعات عملیات آن تیپ برگزیده شد. در بیشتر عملیات ها از جمله عملیات والفجر2، عملیات والفجر5
حضوری فعال داشت و همچنین در عملیات والفجر 8 و کربلای 5 نیز یکی از چهره های فراموش
نشدنی این عملیات ها بود. هنوز جاده ی امالقصر چهره زیبای او را که از شدت
مبارزه، گرد و غبار معطر جهاد بر رویش نشسته بود فراموش نمی کند. این یاور راستین امام(رحمة
الله علیه) با وجود اینکه مسئوولیت سنگین اطلاعات عملیات را به عهده داشت ولی
هیچگاه از نیروهای مخلص بسیجی دور نمی شد. هر کس که با او دوست می شد دل از او نمی
برید. او دیگر بار در عملیات انهدامی جزیره مجنون مجروح شد، اما این مجروحیت ها
هیچگاه سبب نشد که او از صحنه ی جنگ و دفاع دست بکشد بلکه با روحیه ای قوی تر در
منطقه حضور پیدا می کرد و این کار او باعث افزایش روحیه ی بسیجیان می شد.
سردار شهید علی چیت سازان در عملیات های کربلای 4 و5
نیز به عنوان مسئوول محورهای عملیاتی لشکر انصارالحسین(علیه السلام) به
مبارزه با دشمنان خدا پرداخت و رشادت های فراوانی از خود به یادگار گذاشت. هنوز جای
جای خاک شلمچه حماسهها و رشادت های او را در دل خویش به یادگار دارد و آن را هرگز
فراموش نخواهد کرد.
تیز هوشی و قدرت تصمیم گیری فوقالعاده علی چیت سازیان در عملیات ها باعث شده بود
که فرماندهی وقت لشکر انصارالحسین (علیه السلام) بگوید: «با وجود علی بسیاری
ازمشکلات عملیاتی ما حل می شد او در میدان رزم چون مولایش علی(علیه السلام)
می رزمید و شوق شهادت در درونش موج میزد.»
سرانجام سردار و علمدار لشکر انصارالحسین (علیه السلام) در روز چهارشنبه 8/9/66 در حین انجام یک مأموریت گشت شناسایی به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد و به لقای محبوب واصل گشت.
قسمت هایی از وصیتنامه
ی سردار شهید علی چیتسازیان
حمد و
سپاس خداوندی را که ما را از خواب غفلت به بیداری و از مردن در رختخواب به شهادت
در راه خودش کشاند. از مردم حزب الله و زحمتکش می خواهم که امام عزیز را تنها نگذارند و به پیام های پیامبر گونه ی او از ته
قلب گوش فرا دهند. امام عزیز فرموده اند که باید در جبهه باشیم و دفاع را واجب
دانسته اند [پس] جبهه های گوناگون برای خودمان درست نکنیم. جبهه فقط خط مقدم است. بر [شما] واجب
است عاشقانه لباس رزم را بر تن کنید و پوتین های خود را محکم ببندید و پشت پا به
این دنیا و مادیات زود گذر بزنید. با یک دست قرآن و با دست دیگر اسلحه برگیرید و
با الهام از این جمله به سوی جبهه های حق علیه باطل حرکت کنید. سرکشی به خانواده ی
شهدا را فراموش نکنید. همچنین از سرکشی به خانواده ی مجروحین و معلولین غافل
نباشید.
پیامی
به پدر و مادر و برادر و خواهرم: خوشحال باشید که در این راه و در این لباس جان
نثار کردم و خوشحال باشید که با نثار خونم، شما هم سهمی برای یاری دین خدا پیدا کردید. کسی که به خدا توکل داشته باشد به آمریکا
سجده نخواهد کرد و کسی می تواند از سیم های خاردار دشمن عبور کند که در میان سیم
خاردارهای نفس گیر نکرده باشد.